ماجرای طلاق رامبد جوان چه بود؟رامبد جوان که 14 دی ماه مهمان برنامه زنده ی بعضیا از شبکه سوم سیما با اجرای علی ضیا بود در بخشی از برنامه در پاسخ به سوال مجری که از وی خواست در مورد زندگی شخصی و زناشویی اش (طلاق) توضیح دهد چنین پاسخ داد :
طلاق رامبد جوان
ترجیح میدهم به عنوان یک رفتار مقاومتی در برابر این جنس از هیجان برای دانستن زندگی شخصی، کاملا به حق در برابر همه اعلام کنم دوست ندارم درباره زندگی خصوصی ام روی آنتن رسانه ملی حرف بزنم. اگر میخواستم حرف بزنم به جای خانه در خیابان زندگی میکردم. دوست ندارم کسی درباره زندگی خصوصی ام از من سوال بپرسد. زندگی خودم است مال خودم است.این هنرمند یادآور شد: برخی منطق عجیبی میآورند که خیلی بامزه است. در برخی کامنتها خوانده ام که افراد نوشته اند «یعنی چه همه جای دنیا مردم درباره زندگی آدمهای محبوب سوال میکنند و آنها هم جواب میدهند». فرهنگ ما فرق میکند. زندگی خصوصی من زندگی خصوصی من است و هر اتفاقی که در زندگی من افتاده به خود من و آدمهایی که در زندگی ام هستند ربط دارد و لاغیر.
طلاق رامبد جوان و سحر دولتشاهی
سحر دولتشاهی متولد شانزدهم مهر ماه ۱۳۵۸ در شهر تهران است. سحر دولتشاهی تحصیلاتش را در دو رشته ادبیات نمایشی ( موسسه آموزش عالی سوره ) و مترجمی زبان ( دانشگاه آزاد اسلامی ) تا مقطع کارشناسی به پایان رسانده است.
سحر دولتشاهی بازیگری را از سال ۱۳۷۹ با حضور در نمایش «نیمروز خواب آلود» به کارگردانی آیت نجفی به صورت جدی آغاز کرد.
۴ سال بعدتر با حضور در فیلم «چهارشنبه سوری» به کارگردانی اصغر فرهادی وارد دنیای سینما شد؛ یک سال بعدتر برای حضور در فیلم سینمایی میم مثل مادر از سوی رسول ملاقلی پور دعوت به همکاری شد.
سال ها بعد با بازی در سریال مسافران به کارگردانی رامبد جوان(همسر سابقش) به شهرت رسید.
نخستین کار تلویزیونی خود را در سال ۱۳۸۶ با حضور در سریال نسبتاً موفق «کتاب فروشی هد هد» به کارگردانی مرضیه برومند تجربه کرد.
بازی در فیلم طلا و مس به کارگردانی همایون اسعدیان در سال ۱۳۹۰ برایش نامزدی جایزهٔ بهترین بازیگر نقش دوم زن از چهاردهمین جشن خانهٔ سینما را در پی داشتهاست.
همچنین سحر دولتشاهی توانست برای بازی در فیلم عصر یخبندان در سی و سومین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر و برای بازی در فیلمهای عرق سرد و چهارراه استانبول در سی و ششمین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست بیاورد.
اوتا به حال دوباره برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شده است.
پس از حواشی بسیاری که پیرامون طلاق آزاده نامداری و فرزاد حسنی پیش آمد، آزاده نامداری عکسی از خود در اینستاگرام منتشر کرد که جنجالهای تازهای را به دنبال داشت و باعث شد نامهها و جوابیههایی از دو طرف در اینباره منتشر شود. نامداری پس از این قضیه، اینستاگرامش را بست تا مدتی از اخبار و حواشی به دور باشد.
طلاق آزاده نامداری
نامداری به تازگی مصاحبهای مفصل با مجله «زندگی ایدهآل» انجام داده و در آن از علل طلاقش و همچنین چرایی انتشار آن عکس سخن گفته است.
طلاق آزاده نامداری از فرزاد حسنی
پرده اول: هیس! دخترها فریاد نمیزنند!
* خانم نامداری زیاد عصبانی میشود؟
نه. راستش من در مدت زیادی از زندگیام اصلا عصبانی نمیشدم. جالب است برایتان بگویم که چند وقت پیش یکی از ویدئوهای قدیمی خودم را در یک فنپیج اینترنتی دیدم که در آخر برنامه میگویم: «من که اصلا عصبانی نمیشوم.» با خود فکر کردم و دیدم در آن زمان چقدر نگاه درستی به خودم داشتم. البته که عصبانی شدن یک بخشی از زندگی آدمهاست ولی من یک کاراکتر کاملا آرام دارم؛ اگرچه در یک سال و نیم اخیر بیشتر عصبانی میشوم.
دلیل طلاق آزاده نامداری
دریک سال و نیم، دو سال اخیر وقتی فهمیدم دنیا مهربان نیست و یک هجمه خیلی شدید به سمتم روانه شد و من برای دفاع از خودم گارد گرفتم، عصبانیت هم بخشی از وجودم شد. ولی کلا عصبانیت من خیلی جدی نیست. ممکن است با کلام با دیگران بحث کنم اما آنقدر عصبانی نمیشوم که چیزی را بشکنم یا به سمت کسی پرتاب کنم! اصلا این جور عصبانی نمیشوم. حالا چرا این را پرسیدید؟
چون فکر میکنیم انتشار آن عکس افشاگرایانه در اینستاگرام یک واکنش از سر عصبانیت بود …
خیلی خوب شد که این را گفتید. پس اجازه دهید کاملا برایتان توضیح بدهم. اولا باید بدانید من اصلا و ابدا دچار انقلاب روحی نمیشوم؛ اینکه یک انفجار روحی در من رخ بدهد که باعث بشود یقه یکی را بگیرم یا به کسی ناسزا بگویم یا عکسی از سر عصبانیت منتشر کنم. میتوانم بگویم دلخوری من در آن لحظه بسیار زیاد بود اما عصبانیت و خشمی نداشتم. آن عکس اصلا به خاطر اینکه من عصبانی بودم منتشر نشد و دلایل زیاد دیگری
آزاده نامداری داشت.
* اجازه میدهید بگوییم باورمان نمیشود؟ یعنی شما حالتان کاملا خوب بود و همه چیز عادی بود، بعد ناگهان تصمیم گرفتید یک عکس اینچنینی از خودتان منتشر کنید؟
نه اصلا! من حالم خوب نبود. حال خوب نبودن با عصبانیت دو مقوله کاملا جداست. من عصبانی نبودم و اینطور نبود که حالا یک حرکتی بکنم که عصبانیتم را خالی کنم.
* حالتان خوب نبود یعنی چطور بودید؟
ببینید، من احساس میکردم یک اتفاقی افتاده است و باید واکنش نشان بدهم. بگذارید کمی به عقب برگردم. تفکر من به این صورت است که میگویم دو نفر که با هم ازدواج کردند، ممکن است بعد از یک مدتی به این نتیجه برسند که حالا نمیخواهند با هم زندگی کنند. خیلی خب! این میتواند یک پیشامد طبیعی در زندگی شما باشد و حالا باید با آن کنار بیایید. به نظر من فاجعهای رخ نداده. قبول دارم که جدایی اتفاق بسیار تلخ و رنجآوری است و آدم را آزار میدهد اما وقتی به این نتیجه رسیدید که تنها راه همین است، خب جدا شوید و دست از آزار هم بردارید. من این توصیه را به هر کسی که از من مشاوره بخواهد میدهم. برداشت بد نشود. اصلا توصیه به جدایی نمیکنم اما اگر راه دیگری نبود، اتفاق هولناکی نیفتاده و زندگی ادامه دارد و دنیا به آخر نرسیده است.
* پس شما از این آدمها هستید که فکر میکنند زوجها میتوانند بعد از ازدواج رابطه دوستانهای با هم داشته باشند …
در شکل کلیاش درست است؛ به شرطی که هر دو نفر متقاعد شوند که در مورد خودم، هر چقدر سعی کردیم نشد. ولی درستش این است که دو طرف سر جنگ نداشته باشند و قصد آزار هم را نکنند و هر کس راه خودش را برود. حالا میشود به قول شما دوست ماند و به هم احترام گذاشت.